loading...
سایت عاشقانه
Ali بازدید : 40 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (0)

 برای يك بار پريدن ، هزار هزار بار فرو افتادم

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهداره

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...

اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد.

Ro00ozgar بازدید : 37 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (1)

                     

                         زندگي دفتري از خاطرهاست ...

 

                                  يک نفر در دل شب ،

 

                                  يک نفر در دل خاک ...

 

                         يک نفر همدم خوشبختي هاست ،

 

                        يک نفر همسفر سختي هاست ،

 

                   چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد...

 

                                 ما همه همسفريم

.

.

.

Ali بازدید : 42 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (2)

قایقی خواهم ساخت

 

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق

قهرمانان را بیدار کند

 

Ro00ozgar بازدید : 58 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (0)

 

           گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت

            میخوری
     
 

             گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی

                گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی

          گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی

          می شود

       

         گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی

    گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که که به هدف نزدیکتر شده باشی

    گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند

   گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی

 

Ro00ozgar بازدید : 43 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (1)

زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع

شده بودند.

ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک!

دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد.

خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به میان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمین راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کویر خواهد رفت٬ به اعماق دریا رفت.

طعم داخل یک سیب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل یک چاه عمیق.

آرام آرام همه قایم شده بودند و

دیوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

تعجبی هم ندارد. قایم کردن عشق خیلی سخت است.

دیوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزدیک می شد٬ که عشق رفت وسط یک دسته گل رز آرام نشت.

دیوانگی فریاد زد: دارم میام. دارم میام ...

همان اول کار تنبلی را دید. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قایم شود.

بعد هم نظافت را یافت. خلاصه نوبت به دیگران رسید. اما از عشق خبری نبود.

دیوانگی دیگر خسته شده بود که حسادت حسودیش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

دیوانگی با هیجان زیادی یک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.

صدای ناله ای بلند شد.

عشق از داخل شاخه ها بیرون آمد٬ دست هایش را جلوی صورتش گرفته بود و از بین انگشتانش خون می ریخت.

شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.

دیوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت

حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نیست دوست من٬ تو دیگه نمیتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از این به بعد یار من باش.

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.

و از همان روز تا همیشه عشق و دیوانگی همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...

نظرت چیه؟؟؟؟

تعداد صفحات : 14

درباره ما
سلام امیدوارم لحظات خوبی رو توی سایت بگذرونین میتونین عضو بشین و از مطالب استفاده کنین دوستاینی ک دوس دارن تو این سایت همرام باشن میتونن عضو بشن و ب اسمه خودشون مطلب بذارن نظر یادتون نره ایمیل~~~>conficker110@yahoo.com ممنون مدیر سایت
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 135
  • کل نظرات : 69
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 276
  • بازدید کلی : 18,213
  • کدهای اختصاصی