عجب وفایی داره این دلتنگی ! 1 2 3 4 5 Ali بازدید : 152 چهارشنبه 20 فروردین 1393 نظرات (0) عجب وفایی داره این دلتنگی ! تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !
مطالب مرتبط عاشقی کار تو نبود... گاهی نیاز داریم عشق در دریا ازم دوری اما دلت با منه هنوز... کسیو داری؟ عاشق شدم کاش ندونه... عشق یعنی پشیمانی ام... داستان فوق العاده زیبای عاشقانه و احساسی
ارسال نظر برای این مطلب متن شما نام آدرس سایت ایمیل کد امنیتی ارسال نظر خصوصی فقط برای نویسنده ذخیره مشخصات